پش بیموئن روی دادن، رخ دادن، قاطی کردن، دیوانه شدن، جلو افتادن ادامه... روی دادن، رخ دادن، قاطی کردن، دیوانه شدن، جلو افتادن فرهنگ گویش مازندرانی